در یک بعدازظهر آفتابی روز سه شنبه، همانطور که بر روی چمن‌ها نشسته بودیم، دوست دختر نسبتا عزیزم با علاقه به من گفت که اشیاء بی‌جان هم دارای عواطف هستند. تقریبا پس از گذشت هفت ساعت تامل زیاد و آشامیدن چندین نوشیدنی قوی، به یک نتیجهٔ شگفت انگیزی رسیدم و آن هم اینکه برای یکبار هم که شده در زندگی – کاملا تاریک و بسته اش- حق با او بوده است.من نتوانستم چیزی را بدون احساس پیدا کنم.
احساسات این موجودات بی‌فکر را بسیار آسان می‌توان درک کرد؛ درک آن‌ها حتی با چشم آموزش ندیده هم بسیار آسان‌تر از درک احساسات انسانهاست، چرا که اشیاء بی‌جان همانند انسان‌ها و حیوانات قادر به پنهان کردن عواطف خود در هنگام حرکت نیستند. آن‌ها هیچ عقیده‌ای دربارهٔ رفتار صحیح ندارند و تنها می‌توانند آنچه را که به طور طبیعی پیش می‌آید، انجام دهند. احساس یک فنجان قهوه چیست؟ یا پر و گرم و یا خالی و مصرف شده. این تنها یک مثال است. اگر به نمونه‌های بیشتری احتیاج دارید، باید برای خودتان موارد دیگری را مثلا در مورد یک خانه پیدا کنید، زیرا تعمیمهای موجود دربارهٔ عواطف اشیاء خاص، در کتاب من حتی بیشتر از مسئله تبعیض نژادی مطرح می‌شود. جدا از عواطف، اغلب آن‌ها دارای شخصیت هستند و حتی (در بهترین یا بد‌ترین اوقات) شوخ طبع‌اند. بسیاری از قلم‌ها از ترس کلیشه‌ای کردنشان، شوخ طبع‌اند. هنگامی که به آن‌ها احتیاج دارید، ناپدید می‌شوند و هنگامی که احتیاجی ندارید، پدیدار!
اشیاء دارای شخصیت معمولا آنهایی هستند که شما هرروز از آن‌ها استفاده می‌کنید؛ آن دربازکن لجوج یا کنترل دوش که حیله گرست و باید رام شود.
این مسئله به طور حتم، من را به یاد ماشین و خربزه می‌اندازد. ماشین همواره دارای شخصیت است. یک رانندهٔ خوب، ماشین خود را به خوبی می‌شناسد و آن را دوست دارد. باید، یک اسم هم داشته باشد. شاید به کمی تشویق هم برای بالا رفتن از تپه‌ها احتیاج داشته باشد. یک شستشوی هفتگی هم خوراک فخرفروشی اوست. یا (حداقل) جوایزی دیگر در ازای کارهایی که انجام می‌دهد.
خربزه (به زودی زندگی خود را صرف علم پزشکی می‌کند) متضاد درست ماشین است. متضادهای اشتباه یا متداول بسیار متفاوت از آن چیزی هستند که شما می‌توانید در یک زمینهٔ یکسان بدست آورید. یک مربع و یک دایره، متضادهای متداول‌اند. بالا و پایین، چپ و راست. برای وضوح بخشیدن بیشتر به این موضوع، اجازه دهید توضیح دهم که متضاد درست یک مربع، شخص محترم رستافاری به نام حفره است. او بسیار متفاوت از یک مربع است. در جاییکه تعداد زیادی مربع وجود دارد، تنها یک حفره هست. شما نمی‌توانید حفره را با مجموعه‌ای از مربع‌ها نقاشی کنید. او هیچ خطوط مستقیمی ندارد. حفره کاملا در دنیای هندسه بی‌مصرف است، او قادر است از تفکر منطقی استفاده کند. یک مربع اینگونه نیست. این لیست ادامه دارد. متاسفانه برای علم، متضادهای درست، کاملا بی‌مصرف‌اند. همچنین، یک شیء کاملا عینی ممکن است متضادهای درست بسیاری داشته باشد درحالیکه تنها یکی از آن‌ها متداول است. یکبار دیگر می‌گویم، این کاملا به شما بستگی دارد که متضادهایی را برای خودتان کشف کنید.
اوه بله، ماشین‌ها و خربزه‌ها.
خربزه متضاد درست ماشین است. و من بسیار تعجب کردم وقتی دیدم، با شخصیت بخشیدن به اشیاء بی‌جان، چه اتفاقی افتاد هنگامی که این دو مخلوق کاملا متضاد در یک جنگ مهلک در مقابل هم قرار گرفتند.
ماشین برنده شد.
و در پی این اتلاف زندگی، سه شنبه به سوی چهارشنبه غلتید.
The Car and the Melon
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
On a sunny Tuesday afternoon, as we sat upon the lawn, my rather lovely girlfriend informed me very kindly that inanimate objects have feelings too. After about seven hours of hard contemplation and several stiff drinks I came to the startling conclusion that for once in her---misguided and sheltered---life, she was right.
I could not find a thing without emotion.
The emotions of these thoughtless beings are easy to read, even to the untrained eye. They are much easier to read than human emotions, as inanimate objects are unable to hide their feelings in animation as humans and animals are. They have no idea about proper behaviour and can only do what comes naturally. How does a coffee cup feel? Either full and warm or empty and used. This is just one example; you will have to find your own examples about the house if you want more---as generalizations about the feelings of certain types of objects is paramount to racism in my book. Apart from feelings, often they have personality, and even (at the best or worst of times) humour. For fear of stereotyping them, many pens have humour. Disappearing when you need them, appearing when you don't.
Objects with personality are usually the ones you use every day; that stubborn old tin opener, the shower control that's full of tricks and has to be tamed.
This of course brings me to the car and the melon. The car always has personality. A good driver knows and loves his or her car. It should have a name. Maybe it needs a little encouragement to get up hills, a weekly wash to feed its vanity, or some kind of reward, at least, for the work it puts in.
The melon (soon to give its life in interests of medical science) is the true opposite of the car. False opposite's, or common opposites, are as far as you can get from something in the same field. A square and a circle are common opposites. Up and down, left and right. To clear things up further, let me explain that the true opposite of a square is a Rastafarian gentleman named Digs. He is as far from a square as you can get. There's only one Digs, while there are many squares. You can't draw Digs with a set of squares; he has no straight lines. Digs is completely useless to the world of geometry, and he is capable of rational thought. A square is not. The list goes on. Unfortunately for science, true opposites are completely useless. Also, a totally objective object may have many true opposites, while only one common one. Once again, it is entirely up to you to discover your own opposites for yourself.
Oh yes, cars and melons.
The melon is a true opposite of a car, and I was interested to see, given the inanimate objects personality theorem, what it would be like if these two diametrically opposed creatures were to clash in deadly battle.
The car won.
And with that waste of life, Tuesday rolled into Wednesday.