مقالات فارسی

سرقت علمی و تشتت نظری- لیلا صادقی

iran-namag-6-1-fa

سال ۶، شماره ۱، بهار ۱۴۰۰

مقدمه

سرقت ادبی یا علمی (plagiarism)[2] اصطلاحي است که به صورت استعاري براي مفاهیمی انتزاعی از جمله برداشتن فكر، ایده، جملات يا ساختار يك اثر، بدون ارجاع به خود اثر،[3] به کار می‍رود و در هزار سال گذشته در تاریخ ایران با همین نامِ سرقت ادبی یا علمی مصطلح بوده است. این عبارت در ادبیات همواره مرکز مباحثی با مرزهای نامشخص بوده و در خوشبینانه‌ترین شکل گاهی به الهام و تأثیر نیز تعبیر شده است. گاه مرزهای این مفهوم چنان مخدوش است که از آن به ادبیاتی بینامتنی یاد می‌کنند که سرشت جهان خیال‌انگیز هنر است؛ چه در شعر، چه در داستان، چه در سینما و چه در ديگر آثار هنري. در این آثار، همواره اشاراتي به حوادث تاريخي، مسائل فرهنگي و آثار پيشين وجود دارد كه به چند‌لايه شدن مفاهیم و مضامین در هنر كمك مي‍كند. با این همه، آیا گفتمان تحقیقاتی در فضای دانشگاهي نیز در سرشت خود بینامتنی است؟[4] به نظر می‌رسد آنچه در ادبیات به صادقانه‌ترین شکل ممکن بینامتنیت نامیده می‌شود، در تحقیقات دانشگاهی و مقالات و کتب تحقیقی می‌بایست نام دیگری داشته باشد. همچنین، به نظر می‌رسد در صورت رواج اخلاق استفادۀ بی‌ارجاع از ایده و متون دیگران در میان محققان، گذشته از بی‌اعتبار شدن رنج تحقیقات، شاهد پیامدهای فرهنگی و اجتماعی بسیار وخیمی خواهیم بود. بنا به مطالعات بسياري كه در خصوص بينامتنيت و تفاوت آن با سرقت ادبي صورت گرفته است، گویا ردی از ايده‌ها و افكار پيشينيان همواره در همۀ آثار بعدی وجود دارد. حال چگونه مي‍توان ميان اين دو پديده تفاوت قائل شد؟ سوانون چنين پاسخ می‌دهد كه ”سرقت ادبي بيشتر يك مسئله‍‌اي اخلاقي است“[5] و به نظر مي‍رسد رعايت اين اصل اخلاقي از جانب پژوهشگران مانع ايجاد برخي پيامدهاي مخرب ناشي از آن خواهد شد. به باور بسياري از پژوهشگران، عواقب ويرانگر سرقت ادبي چنان گسترده است كه آن را از شکل نوعی مسئلۀ اخلاقي صرف خارج كرده و به مسئله‍اي اجتماعي تبديل كرده است. بر اساس تحقيقاتي كه تاكنون صورت گرفته است، اين عدم ارجاع يا به عبارتي سرقت ادبي تأثيرات منفي بسياري بر جامعه مي‍گذارد كه بر اساس گزارشي از مؤسسة كشف سرقات ادبي در سال 2012،[6] عبارت‌اند از عواقب فردي، اقتصادي، نهادي و انساني.[7] در پژوهش حاضر، به يكي ديگر از تأثيرات منفي اين پديده، كه شايد در فضاي دانشگاهي ايران رايج‍تر است، اشاره مي‍شود كه آن را ”تشتت نظري“ مي‍نامم. به اين معنا كه به لحاظ نظري، به واسطۀ برداشت بدون ارجاع تحريفي ناخواسته در نظريه‍پردازي ايجاد مي‍شود و با دسترسي ديگر پژوهشگران به چنين آثار، تفكری غلط در جامعۀ دانشگاهي دربارۀ يك نظريۀ خاص رايج مي‍شود. متأسفانه مهم‍ترين نتیجۀ چنین رويكردي از بین رفتن زمینه‌های نقد و تبدیل تولیدات علمی به امری مکانیکی برای تکثیر یک نظریه بدون تلاش برای کاربست دقیق و احیاناً نقد آن خواهد بود. البته در بسیاری موارد هم، محققان درک درستی از آنچه از آنِ خود كرده‍اند ندارند و لغزش‌های نظری در کار آنان چه بسا بیشتر دیده ‌شود و در نتیجه، نظریه کارکرد درست خود را از دست داده و در کنار ”تضعيف انگیزۀ پژوهش“[8] در برخي محققان، باعث تخريب زیرساخت تحقیقاتي در جامعه نيز می‍شود و ممكن است اعتماد جامعه نسبت به اعتبار و قدرت نقد دانشگاهی از ميان برود.

به نظر مي‍رسد برداشتن يا ايده گرفتن از مطالب دیگران بدون ارجاع مشخص يا درست، فقط شامل حال محققان ساکن ایران نمی‌شود، بلكه در ميان برخی از ايرانياني كه در دانشگاه‍هاي غيرايراني تحصيل مي‍كنند و مقالات خود را به زبان‌هایی غیر از فارسی می‌نویسند نيز رواج دارد. در این شرایط، اثبات بی‌اخلاقی در رعایت اصول پژوهشی بسیار دشوارتر خواهد بود، زیرا زبان مقصد از حیث بررسی علمی سرقت‌شناسانۀ زبانی که ايده يا مطلبي از آن برداشت شده در امان بوده و احتمال پی ‌بردن خوانندگان به چنین رفتاری کمتر از متون هم‌زبان است. از آنجا که پیش‌تر در کتاب‌ها و مقالات بسیاری به چیستی سرقت ادبی، به عنوان اصطلاحي آكادميك و علمي، پرداخته شده است،[9] در این مجال از این مقال می‌گذریم و به تأثیر اين نوع برداشت غيراخلاقي بر چگونگی کارکرد نظریات ادبی و نقد ادبیات و هنر با اشاره به برخی مصادیق آن می‌پردازیم.

دانلود مقاله

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تمامی حقوق این سایت متعلق به شخص لیلا صادقی است و هر گونه استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است