در مجموعه مقالات: «نشانه شناسی و نقد ادبیات داستانی معاصر
نقد و بررسی آثار صادق چوبک و سیمین دانشور
تهران: نشر سخن، 1393، صص. 145-190
شمایلگونگی غیاب در صورت و معنای رمان سنگ صبور
لیلا صادقی
دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه تهران
شمایلگونگی صورت و معنا، همواره یکی از کارکردهای زبانی و ادبی بوده است. در صورتی که درونمایهی اثری مبنی بر غیاب یا فقدان عنصری اصلی در اثر باشد، این غیاب یا سکوت در صورت اثر نیز تجلی پیدا میکند و چگونگی شمایلگونگی غیاب در ساختار اثر، موضوع این پژوهش است. درواقع، سکوت، غیابی معنادار است که در جای خالی موجود در متن، یک رد باقی میگذارد تا خواننده قادر به بازسازی روایت ناگفتهی داستان باشد، بدین صورت که عنصری به عمد و به دلیل کارکرد گفتمانی خاصی از ساختار اثر حذف شود و این حذف، تفسیرهایی در پی داشته باشد. همچنین، چگونگی عملکرد شمایلگونگی در ساخت مفاهیم داستانی ناگفته و نیز فقدان شمایلگونگی از جمله مباحثی است که به پرورش روایت داستانی و افزودگی معنایی منجر میشود.
در این پژوهش، ساختار «سنگ صبور» به عنوان صورت اثر در نظر گرفته میشود که درونمایهی خود را منعکس میکند، بدین صورت که تعداد و چگونگی فصلبندیها، حضور و غیاب شخصیتهایی که رمان را به شیوهی تکگویی درونی روایت میکنند و در عین حال حضور صداهای مختلف موجود، عنوان اثر، پیشدرآمد و تمام اجزای تشکیلدهندهی اثر، همگی هم در صورت و هم در محتوای رمان به صورتی شمایلی و نموداری به تصویر درمیآیند و این شمایلگونگی بهواسطهی سکوت به ایجاد معنایی فراتر از آنچه که در متن گفته میشود، میانجامد.
هدف این پژوهش تفسیر رمان «سنگ صبور»، اثر صادق چوبک براساس عملکرد شمایلگونگی در ساختار و درونمایهی اثر است، بدین صورت که ناشمایلگونگی میان نام شخصیتها و کنش آنها، غیاب شخصیت محوری رمان، «گوهر»، هم در صورت (عدم حضور او در هیچ یک از فصلبندیها به عنوان راوی) و هم در محتوا (به قتل رسیدن او) و در نهایت، چگونگی عملکرد شمایلگونگی شمایلی و نموداری در پیشمتنها، پیرامتنها و بینامتنها ممکن است به تقویت معنا یا افزودن یک لایهی معنایی جدید و نیز ایجاد رمانی خوشساخت و افقی نو در تفسیر منجر شود. نتیجهی بهدستآمده نشان میدهد که فقدان حضور «گوهر» به عنوان راوی، دال بر فقدان ارزشی است که جامعه آن را نمیشناسد و باعث انحطاطش میشود.
کلید واژهها: سنگ صبور، سکوت، شمایلگونگی، شمایلی، نموداری