بُخار میکنم در کورههای آبی از صدایم
چکّه
چکّه.
جامد نمیشوم دیگر
ترشّحاتم وسوسه نمیشوند
تو در من چروکتر میخوری
و عشق
چشمهایم را میمکد
سوراخهایم را میدرد
مَردهایم را میچرکانَد
چکّه
چکّه.
جامد نمیشوم دیگر
جامد صداست که بُخارم میکند
در کورههای آبی
چکّه
چکّه.
سرودهی سال 1384