دوازدهمین همایش بینالمللی کاربردشناسی و زبانشناسی در منچستر برگزار شد.
دبیر این همایش، ماسگارد هانسن از دانشگاه منچستر بود که در روز افتتاحیه به مهمانان خیرمقدم گفت و سپس دبیرکل انجمن کاربردشناسی، جف ورشرن درباره فعالیتها و اهداف این انجمن صحبت کردند. این همایش به همت انجمن بینالمللی کاربردشناسی و با محوریت کاربردشناسی و دیگر موضوعهای مرتبط در محل دانشگاه دانشگاه منچستر و با حضور اعضای این انجمن و استادان دانشگاههای مختلف از جمله جاناتا کالپپر، جفری لیچ، استفان لوینسون، روت وداک و غیره و همچنین شرکتکنندگانی از سراسر جهان برگزار شد. هانس کمپ و ساچیکو ایده سخنرانان بعدی روز افتتاحیه بودند که دربارهی کاربردشناسی و جایگاه آن صحبت کردند. در روزهای بعد، روزانه در حدود شانزده نشست به صورت موازی برگزار شد که حول محورهای کاربردشناسی، زبانشناسی و موضوعهای مرتبط از جمله سکوت از دیدگاه زبانشناسی برگزار شد.
دبیر نشست مطالعه سکوت اظهار داشت که سکوت به مثابهی زمینهای در کاربردشناسی و زبانشناسی به طور عام بسیار مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسیها به صورت مقالههای منفردی از اواخر دهه 60 (باسو 1970، برونو 1973، ورنون 1973، جوانسن 1974) شروع شده و به مرور به صورت مجموعهی مقالات (تانن و ترویکه 1985، جاورسکی 1997، 2005)، کتابها (جاورسکی 1993، کورزون 1997) و مجلات ادامه یافته است. تحقیق دربارهی سکوت در حوزههای مختلفی انجام شده که امروزه بیشتر این بررسیها در زمینههای میانرشتهای انجام میشود: سکوت در مکالمه، سکوت به مثابهی ابزاری برای اعمال قدرت، حق السکوت در بررسیهای جنایی، مطالعات قومنگاری سکوت، سکوت در سینما، نقاشی، موسیقی، در متون نوشتاری از جمله ادبیات و دیگر متون. سخنرانانی که در نشست مطالعهی سکوت حضور داشتند، از دیدگاههای مختلف به بررسی آن پرداختند که از آن جمله میشل افرات به بررسی سکوت از دیدگاه زبانشناسی پرداخت و آن را به مثابهی یک مدل مفهومی برای تحلیل روایت مطرح کرد. سپس دنیس کورزون سکوت را به مثابهی مقولهای در جامعهشناسی زبان و یا به عبارتی در کاربردشناسی اجتماعی عنوان میکند و دربارهی نهادینه شدن سکوت موقعیتی بحث میکند.
همچنین در این نشست، سکوت در متون نوشتاری در سه ژانر مختلف مورد بررسی قرار گرفت که از آن جمله میتوان به بررسی سکوت در ساخت روایت داستان کوتاه از سوی لیلا صادقی اشاره کرد. او سکوت را به مثابهی ابزاری برای مطالعه بخشهای ناگفته داستان مطرح کرد که باعث شکل گرفتن داستانهای زیرساختی میشود. سپس با ارائهی نمونههایی از داستان “به دزدی رفتهها”، اثر ابراهیم گلستان و “نمازخانه کوچک من”، اثر هوشنگ گلشیری نشان داد که کاربرد دو نوع متفاوت سکوت منجر به دو نوع سبک داستانی متفاوت میشود و همچنین نشان داد که چگونه خواننده بهواسطهی غیاب متن و یافتن ردهایی که دال بر سکوت است به تفسیرهای متکثر و لذت متن میرسد.
سپس سیلویا آدلر به بررسی تعامل نوشته و تصویر به عنوان سکوت در رمانهای تصویری پرداخت و مطرح کرد که چگونه حضور تصاویر در رمانها به مثابهی غیاب متن به گفتن بخشهایی از داستان بهواسطهی سکوت منجر میشود. در ادامه سکوت در متون اسطورهای نوشته شده به زبانهای کهن از سوی سینتیا میلر و همچنین شعر در متون ادبی مذهبی به مثابه سکوت از سوی رجینا ولاسنتوز مطرح شد.
در زمینه سبکشناسی ادبی و کاربردشناسی لیزا ناهیجک درباره نفی، انتظار و شخصیتسازی در متون داستانی و غیر داستانی سخن گفت. همچنین ایرینی پاناگیوتیدو مبحثی را درباره کاربردشناسی بینامتنیت مطرح کرد که براساس آن کاربردشناسی به مثابهی مرزی شناختی و واقعیتی بافتی مطرح شد که خواننده را به ساخت پیوندهای بینامتنی میان متون دعوت میکند. چنتل وارنر دربارهی سبک ادبی به مثابهی چهرهی اثر بحث کرد که به عقیدهی او یک اثر ادبی صرفن ترکیبی از کنشهای گفتاری نیست، بلکه به نوبهی خود یک پارهگفتار مستقل است. یک روایت نوشتاری همان نشانگرهایی را که یک گفتمان گفتاری برای نشان دادن ادب بهکار میبرد، مورد استفاده قرار نمیدهد. خودزندگینامهها صرفن برای به تصویر کشیدن تجربهی شخصی یک فرد یا شخصیت ادبی به کار نمیروند، بلکه به مثابهی پدیدهای اجتماعی از تجربههای منفی مطرح میشوند.
سبحان چاپمن درباره سبکشناسی نئوگرایسی صحبت کرد و امکان بهکارگیری کاربردشناسی نئوگرایسی به مثابهی تحلیل سبکشناسی متون ادبی را مطرح کرد. به باور او انگیزهی روانشناختی و پیشرفت قصه در گفتمان به واسطهی معنای ضمنی میان راوی و خواننده برقرار میشود.
روث شولدینر همچنین به نوبه خود به مبحثی در زمینهی ارتباط کاربردشناسی و ادبیات پرداخت و دربارهی ارتباط غیرصریح در پیرنگ بهواسطهی دانای کل سخن گفت. او نشان داد که حذفهای برجسته یا ابهام زبانی در متونی که بهواسطهی دانای کل روایت میشوند، بافتی خاص برای خواننده فراهم میکنند که به تنها این دانای کل باعث شکلگیری داستان بلکه باعث ایجاد بافتی میشود که در آن روایت به مثابهی داستان تفسیر میشود و این روایت دانای کل از سوی مؤلف برای ایجاد معنای ضمنی ایجاد میشود.
روت وداک دربارهی مقایسه بافتهای سیاسی و تجاری و شگردهای مشابه آنها سخن گفت. او جلسههای تجاری را با جلسههای روزمره در نهادهای سیاسی را با یکدیگر مقایسه کرد تا تفاوتها و شباهتهای ژانری آنها را به دلیل زمینهی اجتماعیشان و همچنین تأثیر دانش سازمانی ژانر را بر پیشانگاشتها و الگوهای بافتی مشارکان سخن در این جلسات را نشان دهد.
از جمله دیگر سخنرانان در این همایش جفری لیچ بود که دربارهی ادب در کاربردشناسی در برابر کاربردشناسی اجتماعی سخن گفت. به گفتهی او نظریهپردازی دربارهی ادب از دههی 80 شروع شده است. او در مقالهی خود بر این باور است که باید میان ادب در کاربردشناسی زبانی (زبانمحور) و کاربردشناسی اجتماعی (جامعهمحور) تمایز قائل شد.